۱۳۸۷ خرداد ۲, پنجشنبه

خط‌چین سفید میان جاده،
زیپ مقصد را بالا می‌کشم.

۲ نظر:

Pantea گفت...

آدم اینو می خونه توی کله ش لبخند می زنه . یه روز که رانندگی یاد گرفته ام ، کوله پشتی م رو بر می دارم ، و اگر گذرم افتاد به یک جاده ، یک راز خواهم داشت .
این اتوبوس ها هستن که کفشون سوراخه . آدم می تونه جاده رو زیرش ببینه که راه راه می شه . اگه ایستاده باشی ، برای اینکه به صورت بقیه نگا نکنی می شه یه دنیــایی ساخت با جاده ی راه راه ِ اون زیر .

الان ساعت یک شبه . کمی هم توت ِ سفید دارم . کاش می تونستم یه کم درس بخونم . الان پیش ِ آروپارت م .
خواب آلو و مشعوف .

قالب ِ جدید هم بسیار دوست داشتنیه .
دیدین که header تون یه کمی از سمت چپ زده بیرون ؟

یک عکس هم براتون دارم
اینو از دسته ی تارم گرفتم.

Ali Samadpour گفت...

آره دیده‌ام این رو یه دوست خوب واسم ساخته و اسب پیشکشی‌ست.
مرسی.